Technological Singularity
تکینگی فناوری[1] (Technological Singularity) به ما چه می گوید؟ چیست؟ از کجا آمده است؟ چه تاریخی دارد؟ این پرسشهایی است که صرفاً برای محققانی ایجاد میشود که علوم انسانی خواندهاند و با تفکر عجین شدهاند، لذا بحث تکینگی فناوری برای پژوهشگران ارتباطی پدیدهای غیر از آن است که مهندسان، فیلمنامه نویسان و کارگردانان مطرح میکنند. به عبارت دیگر تکینگی فناوری برای محققان ارتباطات، هستی یا موجودیتی مستقل و فارغ از زمان و تاریخ ندارد به این معنا که شما( به عنوان یک محقق ارتباطات) نمیتوانید مانند کرزویل - مدیر بخش مهندسی گوگل - (موافق تکینگی فناوری) بگویید:
"ما در قرن بیست و یکم، صد سال پیشرفت را تجربه نخواهیم کرد؛ بلکه پیشرفت ما (با نرخ رشد امروزی) تقریبا به اندازهی ۲۰ هزار سال خواهد بود. «بازدهها» نظیر سرعت تراشهها و هزینههای بهرهوری نیز به صورت نمایی در حال افزایش هستند. علاوه بر این، حتی در نرخ رشد نمایی نیز یک رشد نمایی دیگر وجود دارد. در طول چند دهه، هوش ماشینها از هوش انسان پیشی خواهد گرفت و در نهایت تکینگی اتفاق خواهد افتاد."
( www.zoomit.ir )
یا مانند استیون پینکر -زبان شناس- (مخالف تکینگی فناوری) مطرح کنید که:
"هیچ دلیل محکمی برای باور به در پیش بودن تکینگی وجود ندارد. اینکه شما بتوانید آینده را در تخیل خود مجسم کنید، دلیل نمیشود که تصورات شما محتمل یا اصلا امکانپذیر باشد. به ایدهی شهرهای مسقف، مسافرت با جت پک، شهرهای زیر آب، آسمانخراشهای چند هزار متری و خودروهای هستهای نگاه کنید؛ تمام آنها فانتزیهای آیندهنگرانهای از دوران کودکی من بودند که هیچ کدامشان هرگز محقق نشدند. قدرت پردازش مطلق کلید جادویی حل تمام مشکلات به حساب نمیآید." ( www.zoomit.ir )
چون کار محققان ارتباطات تعیین تکلیف برای آینده بشر نیست، زیرا آنها میدانند آینده صرفاً با خواستها و اقوال آدمیان تطابق ندارد و نداشته است نمونه بارز آن عدم تحقق اتوپیاهای قرن 17 و 18 است.
به هر حال ریموند ویلیامز (محقق ارتباطات) از جمله کسانی است که سعی کرده است فناوری و تکنولوژی را در تاریخ و با توجه به شرایط و اقتضائات زمان فهم کند. برای ویلیامز اختراع فنی در مقایسه با شرایط اقتصادی و اجتماعی پذیرش آن، اهمیت اجتماعی کمتری دارد.(ویلیامز، 1983 به نقل از لافی، 2007) به عبارت دیگر نظر ویلیامز خط بطلانی است که نظریات کرزویل و استیون پینکر را نفی میکند. برای ویلیامز موافقت یا مخالفت مطرح نیست برای او این مهم است که چه تحت شرایطی و در چه زمانی یک اختراع ایجاد میشود نه این که ایجاد بشود یا نشود و این که ایجاد بشود بهشت است یا جهنم. خوب و بد بودن، سعادت بخشی یا شقاوت بخشی تکینگی فناوری مسئله این یادداشت نیست، تنها دغدغهی این یادداشت توجه به این نکته است که شما میتوانید با ساختن فیلم و بازی و انتشار داستان از تکینگی فناوری صحبت کنید و امیدوار یا ناامید باشید نسبت به این پدیده، اما آینده آن چیزی نیست که فیلم ها و داستانها بیان میکنند، آینده آن چیزی است که در نسبت با فهم زمان و تاریخ خود را نشان میدهد. حال این "فهم تاریخی" هر کجا رقم بخورد آینده ساز است چه در ایران باشد چه در آلمان. مهم این است که محققان ارتباطات در ایران از تمجید و تقبیح تکنولوژی -که البته سویه های تمجید و تعریف و حتی شاید بتوان گفت پرستش تکنولوژی در ایران قویتر است- گامی فراتر نهند و این پدیده را نه از روی هوس و میل شخصی بلکه با توجه به شرایط و وضعیت کنونی عالم و ایران فهم کنند و بعد در مورد آن اظهار نظر کنند.
[1]- فرضیه ای وجود دارد که می گوید پیشرفت فناوری به گونه ای پیش خواهد رفت که روزی، هوش مصنوعی از هوش انسانی پیشی گرفته و سبب به خطر افتادن جان انسان ها خواهد شد. ربات ها دیگر به انسان ها نیازی نخواهند داشت و ما صرفا موجوداتی عقب افتاده خواهیم بود که جلوی دست و پای ربات ها برای پیشرفت را گرفته ایم. (www.digiato.com)