مطالعات مجازی

connectivism

جمعه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۲۴ ب.ظ

 connectivism  را می توان به دو معنای ارتباط گرایی و اتصال گرایی ترجمه کرد؛ نطریه ای که از عمر آن مدت کوتاهی می گذرد و سابقه زیادی ندارد. این نظریه با اقتباس از علوم طبیعی و کامپیوتر و با تاکید بر تکمیل نظریه هایی مانند شبکه کنشگران و نظریه انتقادی شهر شکل گرفته و در حال تکامل است. این نظریه با تاکید برپدیده یا مفهوم ویژه ای به نام «اتصال گرایی یا ترکیب عناصر و عوامل» در جغرافیای انسانی و از جمله در جغرافیای شهری و شهرگرایی معاصر مطرح شده است. این مفهوم طی دهه های اخیر، توجه اندیشمندان زیادی را در جغرافیای انسانی و جغرافیای شهری به خود جلب کرده است(به نقل از فنی، 1395).

اتصال گرایی با ریشه تاریخی در زبان فرانسه، بر فرایند گرداوری، تجمیع و اتصال اجزا، ماشین آلات و افراد انسانی به یکدیگر اطلاق می شود(همان). این مفهوم از حوزه شهری به حوزه های دیگری از جمله یادگیری نیز راه یافته است و مفاهیم و بحث هایی را نیز در دیگر حوزه های دانش به راه انداخته است.

 اتصال گرایی چه به عنوان یک ایده ، یک تحلیل ،یک لنز توصیفی یا گرایش، در پژوهش های علوم اجتماعی کاربرد گسترده ای پیدا کرده است و به طور ضمنی بر عدم قطعیت، شکل گیری، پروسه های تبدیل، تلاطم ها و جسمانیت پدیده های اجتماعی دلالت دارد. دلیل استفاده زیاد از مفهوم و فرایند اتصال گرایی در طیف وسیعی از موضوع های علمی، کارامدی بسیار زیاد این مفهوم است از جمله اینکه به طور گسترده ای، در توصیف نحوه کنار هم قرار گرفتن عناصر و اجزای مختلف از آن استفاده شود؛ می تواند جایگزینی برای شبکه ای از مفاهیم برخاسته از تئوری شبکه بازیگزان و عوامل باشد(فنی، 1395).

در ادامه به نقل از محمد شاهعلی زاده به بررسی ارتباط گرایی در فرایند یادگیری خواهیم پرداخت:

ارتباط گرایی در چند سال اخیر به عنوان یک نظریه یادگیری جدید در محافل علمی مطرح شده است. این نظریه را اولین بار جورج زیمنس (2005، ص 1-13)  و استفن داونز(2006)  مطرح کردند. از نظر ارتباط گرایی، یادگیری عبارت است از فرایند خلق گره ها و ارتباط های جدید؛ به عبارت دیگر یادگیری فرایند شکل دهی و شکل گیری شبکه هاست. در ارتباط گرایی دانش و شناخت توزیع شده در سطح شبکه ای از افراد و فناوری تلقی می شود و یادگیری فرایند ارتباط، رشد و رهیابی این شبکه هاست. به زبان ساده تر ایجاد کردن گره ها، ارتباط دادن گره ها با یکدیگر و تشکیل شبکه ای از گره ها و ارتباط ها، یادگیری را ایجاد می کنند. نکته ظریف در این است که این تعریف یادگیری را حاصل ارتباطها نمی داند، بلکه خود ارتباطها یادگیری اند. در این تعریف یادگیری فقط از طریق شبکه اتفاق نمی افتد یا از طریق شبکه تسهیل نمی شود، بلکه خود شبکه سازی به عنوان یادگیری معرفی می شود(به نقل از فردانش، 1392).

این نظریه، سه نظریه یادگیری مطرح رفتارگرایی، شناخت گرایی و ساختن گرایی را به چالش کشانده و آن ها را در رویارویی با نیاز های عصر دیجیتال ناکافی می داند(اسکندری، فردانش و سجادی، 1388).

به نظر جورج زیمنس (2004)، رفتارگرایی، شناخت گرایی و سازنده گرایی سه نظریه وسیع یادگیری هستند که اغلب در ایجاد محیط های آموزشی مورد استفاده قرار می گیرند. اگر چه این نظریات زمانی توسعه داده شدند که هنوز یادگیری تحت تأثیر تکنولوژی قرار نگرفته بود. در طول بیست سال گذشته، تکنولوژی، چگونه زندگی کردن، چگونه ارتباط برقرار کردن و چگونه یادگرفتن ما را دوباره سازماندهی کرده است. نیازها و نطریات یادگیری که فرایندها و اصول یادگیری را توصیف می کنند، بایستی انعکاسی از محیط های اجتماعی اصلی باشند.

 اصول اساسی اکثر نظریات یادگیری (رفتارگرایی، شناخت گرایی و سازنده گرایی) این است که یادگیری در درون افراد به وقوع می پیوندد؛ این نظریات، توجهی به یادگیری ای که بیرون از افراد اتفاق می افتد ندارند (یعنی یادگیری ای که بوسیله تکنولوزی ذخیره شده و مورد دستکاری قرار می گیرد). بنا به نظر زیمنس (2006)، سرعت دانش، پاشنۀ آشیل نظریه های موجود است. تمام نظریه های موجود، پردازش دانش را به فردی که قرار است یاد بگیرد محول کرده اند. این الگو تا زمانی که جریان دانش معتدل باشد جواب خواهد داد. زمانی که جریان، پیش از اندازه سریع و پیچیده می شود، ما نیازمند الگویی هستیم که به افراد امکان می دهد، علیرغم سرعت و جریان، یاد گرفته و عمل کنند. الگوی یادگیری شبکه ای (نگرشی مبتنی بر ارتباط گرایی) برخی از عملکردهای پردازش و تفسیر جریان دانش را به گره های درون شبکه یادگیری محول می کند. طبق نظریه ارتباط گرایی، یادگیری در عصر دیجیتال به صورت فرایند شکل دهی به شبکه ها روی می دهد. به عبارت دیگر «دانش و شناخت در میان شبکه ای از افراد و فناوری توزیع شده است و یادگیری فرایند مرتبط کردن، رشد دادن و هدایت این شبکه ها است. اصطلاحی که معمولاً برای توصیف این مفهوم به کار گرفته می شود «یادگیری شبکه ای» است. نظریه ارتباط گرایی معتقد است که محیط های یادگیری، محیط های پیچیده و آشوب وار هستند و به هیچ وجه نمی توان آن را به یک مدل مکانیکی تقلیل داد (به نقل از رضائی، نیلی، فردانش و شاهعلی زاده، 1393). امروزه دانستن و یادگیری توسط ارتباط ها تعریف می شود: داعیه ارتباط گرایی این است که یادگیری اساساً فرایند شبکه سازی است. دانش ارتباطی به عنوان بنیاد معرفت شناختی نظریه ارتباط گرایی توسط استفان داونز ارائه شده است(زیمنس، 2006، ترجمه اسکندری، 1392): "ویژگی یک هستار باید به ویژگی یک هستار دیگر هدایت یا تبدیل شود تا بتوان آنها را دارای ارتباط تلقی کرد؛ دانشی که از چنین ارتباط هایی حاصل می شود دانش ارتباطی است".


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۱/۲۴
محمد جواد نوری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی